Yaghma

Yaghma

Deklame

23/07/2018 4:19PM

Episode Synopsis "Yaghma"

#یغماشعر و صدای #محمد_مختاریاندکی دربارۀ شاعر:محمد مختاری در اولین روزِ اردیبهشت سال ۱۳۲۱ به دنیا آمد و در ۱۲ آذر ۱۳۷۷ خورشیدی در ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای ترور شد. وی از شاعران، نویسندگان، مترجمان و منتقدان معاصر ایران بود. وی چندین سال در بنیاد شاهنامه فعالیت داشت. از اعضای کانون نویسندگان ایران و همچنین عضو هیأت دبیران آن بود. ترور او، محمدجعفر پوینده، داریوش فروهر و پروانه اسکندری به قتلهای زنجیره‌ای معروف شد. مختاری آثاری در بررسی آثار شاعران معاصر از جمله نیما یوشیج و منوچهر آتشی دارد. از مختاری دو فرزند به نام‌های سیاوش و سهراب به جا مانده است که حاصل ازدواج وی با مریم حسین‌زاده است.چقدر باید در این دو متر جا ماند تا تحلیل جسم حد زبان را رعایت کند؟چه تازیانه کف پا خورده باشدچه از فشار خونی موروث در رنج بوده باشیقرار جایش را می سپارد به بی قراریکه وقت و بی وقتسایه به سایهرگ به رگدنبالت کرده است تا این خواب…تظاهرات تورم را طی می کنم در گذر دلالانسر چهار راه صدای درشت میپرسدویدئو مخرب تر است یا بمب اتم؟؟؟مسیح هم که بیاید انگار صلیبش را باید حراج کندصدای زنگ فلز در دندانهای طلاوخارش کپک در لاله های گوشنصیب نسلی که خیلی دیر رسیده استنه سینما و نه مهمانی در تاریخهجوم کاشفانی با تاخیر حضورهزار کس می آیند و هزار کس میروندو هیچ کس هیچ کس را به خاطر نمی آوردصدا همان که میشنوی نیستسگ از سکوت به وجد می آید و دزد بر سر بام بلند سماع میکند با ماهزبان عزیز تر است اکنون یا دهان؟که سنگ راه دهان را هزار بار تمرین کرده استصدا که میشکندحرف که چرک میکندجمله ها که نقطه چین میشوندپیری یا بچه ای که خود را می کشدتازه معنا روشن میشودسگی که می افتاد در نمکزار و…این نمک که خود افتاده استخلاف رای اوللالباب نیست که ماه رنگ عوض کرده باشدیا شب مثل آزادی زنگ زندگچ سفید جای سرت را نشان میدهدکه چند سالی انگار در اینجا می نشسته ایو رد انکارت افتاده استبر دیواریا شاید نقشی مانده است از تسلیمتگذاری اصلاً نا تمامو تازه این بی تابی که هیچ چیز آرامش نمی کنددر التهاب درهایی که باز میشوند و درهایی که بسته میشوندکتابهایی که باز میشوند و دستهایی که بسته میشونددستهایی که سنگها را میپرانندو سارهایی که از درختها میپرنددرختهایی که دار میشونددهان هایی که کج میشوندزبانهایی که لال مانی میگیرندصدای گنگ و چشم انداز گنگ و خواب گنگو همهمهکه می انبوهدمی ترکدرویا که تکه تکه میپراکنددانشگاهی که حل میشود در زندانی و چشم اندازی که از هم میپاشدخوابی که میشکند در چشم و چشم که میخ میشود در نقطه ایو نقطهکه می ماند مَنگ در گوشه ای از کاسه سرکه همچنان غلت می خوردغلت می خوردغلت می خورد...

Listen "Yaghma"

More episodes of the podcast Deklame